پنجره

سلام خوش آمدید

ریشه

چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۴۹ ب.ظ


برای بررسی ریشه وسواس باید مقدمه ای را بیاوریم:

از خصیصه های ذاتی انسان تعیین هدف و آرزو داشتن است.

سان برای خود اهداف و آرزوهایی معین می کند.

با خود می گوید من حتما باید به اینها برسم.

حال هر چیزی که آنرا مزاحم رسیدن به آرزوهایش ببیند برای انسان استرس زا تلقی می شود. گاه این استرس بقدری زیاد می شود که وسواس را تشکیل می دهد. در این هنگام :

- خیال مرگ هم تو را می ترساند
- هنگام رانندگی می ترسی و به منجر به وسواس می شود
- انواع ترس ها رهایت نمی کنند

بینش فردی که دچار استرس و به مرور وسواس به این شکل است :

من فلان اهداف و آرزوها را دارم.
باید به آنها برسم.
چرا چنین فکر می کند : چون دنیا را جای ماندن و ماندگاری می داند. قرار است همیشه در این دنیا بمانم و برای همیشه همه چیز مال من باقی بمانند.
هر آنچه این مسیر را به مخاطره بیندازد برای من استرس زا خواهد شد.

بینش فردی که راحت زندگی می کند و گرفتار استرس و اضطراب نیست :

من اهداف و آرزوهایی دارم.
سعی هم می کنم به آنها برسم.
رسیدن و نرسیدن برایم علی السویه است.
چرا چنین فکر می کند: چون تمام این دنیا در نظرش سراب است. وجود تمامش اعتباری است یعنی از خودشان نیست.
وقتی میداند نه چیزی هست و نه چیزی برای از دست دادن دارد ترس هایش کم می شوند.

یک مثال : سینمای می روید و فیلمی را پخش می کنند. از این تماشا احساسات مختلی سراغتان می آید. غم، شادی، دعوا می کنید. کناریتان می گوید خیلی جدی نگیر فیلمه ها!
نکته همین جاست : هر چه در پرده سینما می بینی نمود هستند نه وجود. وجود اعتباری هم در حقیقت همان نمود است که تسامحا نام وجود را به او داده اند.

پست های مرتبط :

واکاوی انسان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.