پنجره

سلام خوش آمدید
هر آنچه در این وبلاگ آمده است

سِـــــرِشت
برای ترک یا ایجاد یک عادت باید از بخش های مختلفی کمک گرفت
(الزاما ترتیبِ بخش ها دلالت بر اولویت آنها ندارد)
بخش اول
درک
پرسش حیاتی
فصل اول
فصل دوم
ـ این بخش چه کمکی به
من می کند؟
ـ مفاهیم بنیادی کتابهایی که در زمینه عادت نوشته شده است معرفی می شود
درک کلی از مفاهیم عادت ـ عادت چیست؟
ـ مکانیزم شکل گیری عادت  
فصل سوم
 
بخش دوم
راهبردهای عملیاتی ــــ برنامه ریزی
پرسش حیاتی راهبرد اول
راهبرد دوم
ـ چه ضرورتی دارد آموخته ها به عمل
برسند؟
ـ شناسائی عادت های اکنونم ـ شناسائی عادت هایی که باید
ـ آموخته به عمل برسد مفید است
ـ بر اساس آموخته ها برنامه می ریزیم
راهبرد سوم راهبرد چهارم راهبرد پنجم
ـ جایگزین سازی ـ روحیه ـ رصد
الف
ب
ج
د
. بولت ژورنال برای همین آمد
. تحقیق و مطالعه
. پادکست ها
. طرحِ بحث
چرا از کم و اندک باید
شروع کرد؟
بخش سوم
التحقیق
 
  روحیه نگاه اسلام
. آیا با انگیزه و هدف که در نظریه خرده عادت ها نفی شده یکی است؟ . اسلام نسبت به مسئله عادت چه نظری دارد؟
 
 
کمـــــالگرائی
بخش اول بخش دوم بخش سوم
. اَشکال مختلفش
. پادکست ها
هـــــدف
موضوعات مختلفی در این باره مورد بحث است
اما درجه اهمیتشان متفاوت است
بحث های مبنایی هدف صنفی هدف زندگی
بیّنـــــات
طرح بحث
طرح و برنامه
تمامی مباحث معرفتی آنگاه که به صحنه عمل برسد نافع خواهند شد
. این طرح ها بر چه اساسی تنظیم شده است؟ . الزامات کار گروهی

  • ۰ نظر
  • ۰۸ خرداد ۰۳ ، ۲۳:۰۹
  • ۰ نظر
  • ۱۰ خرداد ۰۳ ، ۱۲:۴۹

بخش اول بخش دوم بخش سوم
بخش چهارم بخش پنجم بخش ششم
  • ۰ نظر
  • ۲۴ خرداد ۰۳ ، ۲۰:۴۶

وقتی از رعایت انواع فرمولهای برنامه ریزی و عادت سازی نتیجه ای می گیرم مثلا در زمینه تحصیل یا نوشتن چیزی
یک نوع خوشحالی پیدا می کنم
وقتی چه با استفاده از همین روشها یا بدون آنها در کارهای معنوی و عبادی نتیجه ای میگیرم مثلا مدتی تو ترک گناه موفق میشوم
یک نوع خوشحالی پیدا می کنم

اما

همراه شیرینی هر دو همراه احساس عجیب دیگری است.
گاهی دل آشوبه  ،  گاهی ترس از دست دادن  ،  گاهی ترس تکرار نشدن این دستاورد  ،  گاهی رضایت از خود و کاری که انجام شده.

این احساسات زیرین و پنهان شان اجازه نمیدهد عمیقا لذت ببرم و آرامش واقعی را تجربه کنم.

حتی وقتی از انگیزه های پنهانی وجودم باخبر میشوم ، وقتی مطلبی برایم جا می افتد ، وقتی چیز جدیدی کشف میکنم ، وقتی خودشناسی عمیقی پیدا می کنم
یک نوع خوشحالی پیدا می کنم
اینجا که دیگر طاهرا در راستای سلامت شخصیت است اما باز هم سر و کله ی همان احساسات پنهان پیدا می شود
شاید از همان جنسِ باریک الله گفتن به خود ، شاید از ای جنس که اینرا من میدانم و دیگران نمی دانند.

ولی

گاهی بجای خوشحالی هایی که گفتم نشاط عمیقی را تجربه میکنم. حالتی که این احساساتِ پنهانی را ندارد.
هنگامی است که
یا خودش
یا اینهایی که گفتم همراه این باشد
کندن و رهایی است .

وقتی مشغول انجام دادن اون کاری هستم که از من خواسته شده . کاری که بر عهده ی من است .

آرامشی که ازش صحبت می کنم خیلی لذت بخش تر و آزادی بخش تر و شیرین تر از آرامشیه که نتیجه ی انجام کاریه که به خاطر عشق و علاقت رفتی سراغش تجربش می کنی !

کاری که عشق و علاقه به تو معرفی میکنند بالأخره برات وابستگی میاره . لذت بخش اما یه جایی محدود شدی . باز هم یک ترس مزاحمت هست . اینکه نکنه یک روز اونرو از دست بدی .

اما با این توجه، حظّی رو تجربه می کنی که نه تنها وابستگی نمیاره بلکه عبورت هم میده . هیچ دلهره ای نخواهی داشت .

  • ۰ نظر
  • ۲۵ خرداد ۰۳ ، ۱۸:۲۱